چند روز مانده به 96

ساخت وبلاگ

سلام به همه گل مامانها و گل دخملها و کاکل زری پسرها و البته بابا ها

من که دیگه کلی خجالت زدم و اصلا وقت نمیکنم بیام.از ماه اخیر بگم که کلا مشغول خونه تکونی بودیم و من وبابایی بازم دست به کارهای عجیب زدیم و تخت اتاق خوابو رنگ کردیم.پدرمون دراومد.اما در کل اخرش با بقیه تغیراتی که دادیم خستگیمون دراومد و این بود که خونه تکونی امسال خیلی سنگین شد و طول کشید.از ماه قبل هم چون مثلا سر کار بودم.اشپزخونه رو شروع کرده بودم.ماه قبل ماه اخر کاریم بود.و با یه کم اوقات تلخی از پارسان دراومدم.البته پولمو گرفتم.و این خودش عالی شد.دم عیدی دستمون باز شد یه کم. خداحافظی از همکاران باقیمانده سخت بود البته نه خیلی چون خیلی ها زودتر از اینها رفته بودن.خلاصه اینم از این و رفتم بذا بیمه بیکاری اقدام کردم.میخوام پیانو بخرم برم کلاس و کلی کار دارم که انجام بدم و در کل خوشحالم.از بچه ها هم بگم که اراد پسر خیلی خوبیه تو مدرسه.تو خونه اما هم یه کم تو نوشتن درسهاش ما رو اذیت میکنه و هم دادششو که باهم خیلی میجنگن.ارین هم شانس اورده از اون دربه دری مهد دیگه کلا دراومد.البته دو ماهی هم پیش مامان بزرگ قزوینی موند که کلی براش خوب شد و حالش رو به بهبود رفت و ما رو از نگرانی تا حدی دراورد شکر خدا. ارین هم با دادشش خیلی میجنگه و کلا کم نمیاره.البته این باعث شده تا حدی هم با این ج قدرت با هم.کنار بیان. من الان میخوام عکسای تولد اراد رو بگذارم و چهارشنبه سوری.و اینکه فردا قراره بریم چمخاله.ایشالا که خوش بگذره بهمون.وسایل رو جمع کردم.پست بعدی ایشالا بعد سال تحویل.اراد برام یه نقاشی قشنگ بذا روز مادر کشیده و بهم هدیه داده که کلی میارزه

مامان لیلی و بابا علی با آراد و آرین جون...
ما را در سایت مامان لیلی و بابا علی با آراد و آرین جون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1arad-arian7 بازدید : 451 تاريخ : يکشنبه 29 اسفند 1395 ساعت: 10:53